میلاد پیام آوران نور
سه نور آمد به عالم پر ز احساس/معطر هر سه از عطر گل یاس
سه نور تابناک آسمانی/حسین بن علی، سجاد و عباس
سه نور آمد به عالم پر ز احساس/معطر هر سه از عطر گل یاس
سه نور تابناک آسمانی/حسین بن علی، سجاد و عباس
حسن روحانی در محضر رهبر انقلاب در روز عید مبعث: پیامبر با بستن قرارداد با یهود، کفار و قبایل خواست راه زندگی را به آیندگان و مسلمانان بیاموزد.
رهبر معظم انقلاب پس از سخنان حسن روحانی: انسانها به برکت خرد می توانند پیام پیامبران را درک کنند. چالش و مشکلات وجود دارد و انسانهای با خرد و تدبیر، مشکلات را به خاطر شرف انسانی تحمل می کنند و انسانهای بی خرد به جای اینکه ولایت الهی را قبول کنند، ولایت شیاطین را قبول می کنند و به ولایت دشمنان اسلام و دشمنان بشریت متمسک می شوند.
رهبر انقلاب: وظیفه حاکم اسلامی این است که مردم به بهشت و سعادت اخروی برسند.
۲۳ اردیبهشت۱۳۹۳
حسن روحانی: اینقدر در زندگی مردم مداخله نکنید، ولو به خاطر دلسوزی؛ بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمیتوان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد.
۳ خرداد ۱۳۹۳
۹ خرداد ۱۳۹۳
آیت الله خاتمی(امام جمعه تهران): ما کسی را به زور به بهشت نمیبریم شما جاده صاف کن جهنم نشوید.
آیت الله علمالهدی(امام جمعه مشهد): با همه قدرت جلوی کسانی که مانع بهشت رفتن مردم شوند خواهیم ایستاد.
حجت السلام محمدتقی رهبر (امام جمعه اصفهان): من جمله “مردم خود انتخاب کنند” را اصلا قبول ندارم حتی اگر رییس جمهور کشور گفته باشد من به آقای روحانی هشدار میدهم و توصیه میکنم برای رضای لیبرالها کاری نکنید که جامعه و بسیجیان فکر کنند که نظام اسلامی از مواضع خود عقبنشینی کرده است. این جمله را امام(ره) در آغاز انقلاب نیز به مسئولان وقت توصیه کرده بودند. …
حسن روحانی: نمیدانم چرا بعضیها که از سر بیکاری دچار توهم هستند، مدام غصه دین و آخرت مردم را میخورند در حالیکه نه میدانند دین چیست و نه آخرت.
۱۰خرداد ۱۳۹۳
یکی از مشکلات مملکت از دید حسن روحانی در همین سخنرانی: مینی بوس هایی در شمال تهران هست که همه جایش دود میدهد!
وظیفه حکومت را متوجه شدید؟!؟
رسول خدا (ص): هرگاه امّت من از انجام امر به معروف و نهى از منکر سرپیچى کنند، گویا با خـداوند اعـلان جنگ داده اند.
حجت الاسلام و المسلمین پناهیان: چرا نظام سلطه اینقدر با حجاب مشکل دارد؟ چرا نسبت به محجبهها اینقدر کینه دارند؟ وقتی حجاب در میان یک جامعه موجب متانت رفتارها شود، خود به خود به جریان مقاومت کمک میکند. هرزگی در هر جامعهای موجب کاهش مقاومت میشود. همان کسانی که از تروریستهای جنایتکار حمایت میکنند از رواج بیحجابی هم حمایت میکنند تا مقاومت را در هم بشکنند.
آنها تجربۀ تاریخی در آندلس و جاهای دیگر را دارند
اگر کسی مقابل دوربین حجاب خود را بردارد هیچ اتفاق تازهای در جهان نیفتاد
غیر محجبه در عالم زیاد است
مثل دیگران شدن هنر نیست
حجاب حرف تازه در جهان امروز است …
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای روحانی سلام
می خواهم امروز به بهانه صحبت هایتان در چهارمین جشنواره فناوری اطلاعات یک انشای سرگشاده بنویسم !
آقای روحانی آن روزها که من خیلی خیلی کوچولو بودم ویدئو نداشتیم اما همسایه ها و بعضی اقوام مان داشتند وقتی می رفتیم خانه شان توی تلوزیون می دیدیم چند تا زن و مرد دارند با هم می رقصندو آواز می خوانند، چون مامان گفته بود این کار گناه دارد هروقت می دیدم چشم هایم را می بستم و گوش هایم را هم می گرفتم . البته دوستم بعضی وقتها می نشست و فیلم های آنجوری که دیده بود برای بچه ها تعریف می کرد !
آقای روحانی ما هیچ وقت هیچ وقت ویدئو نخریدیم ، چون مامان می گفت به دردتان نمی خوردو فیلم هایش اگر ضرر نداشته باشد فایده خاصی هم برایتان ندارد !
اما شرط مامان برای خرید کامپیوتر قبولی در تیزهوشان بود، اولین خانواده ای که توی اقوام و همسایه ها کامپیوتر خرید ما بودیم …
اولین خانواده ای هم که اینترنت وصل کرد ما بودیم خبرهای روز دنیا را می خواندیم، تحقیق می کردیم ، نشریه می زدیم … از ده پونزده سالگی هم وبلاگ می زدیم و توی محیط مجازی فعال بودیم !
آقای روحانی بعد تر ها همان کسانی که ویدئو داشتند رفتند ماهواره هم خریدند اما باز هم وقتی خانه شان می رفتیم توی تلوزیون همان زن و مردها بودند که با هم می خواندند و می رقصیدند البته خیلی جدید تر و آپ تو دیت تر ادامه ی نوشته
وقتی شرایط جامعه مانند امروز است (واقعا توصیفش سخت هست، همون مانند امروز را فقط میشه گفت)! وظیفه ما که حکومت را دینی میدانیم و دین را از حکومت جدا نمیدانیم چیست؟
اما خامنهای : «امّا آنچه نقطهی مهمتر عرض من است، خطاب به جوانهایی است که در سرتاسر کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که بحمدالله خیلی هم وسیع شده است. من میخواهم بگویم آن جوانهایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استانهای مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی میکنند، با ارادهی خودشان، با انگیزهی خودشان ـ کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما بحمدالله اطّلاع پیدا کردیم ـ کار را هرچه میتوانند بهطور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانهای مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت، ایفا کرده است» ۱ فروردین ۱۳۹۳
آیا در این دو ماه گذشته یک درصد به وظیفهمان عمل کردهایم؟
برای همسر عزیزم
لحظهی دیداره، عاشقی معنا شد / تپش قلبم گفت، خودشه پیدا شد
خونهی تنهاییم، پر شد از خوشبختی / با تو امروز من، عاشق فردا شد
عطر دوست داشتن رو، از نگاهت چیدم / طعم من شیرین شد، رنگ من زیبا شد
تو شروع شادی و لحظهی پایان غمی / نیمهی گم شدهی من، نه زیادی نه کمی
تو نگاهت به تموم آرزوهام میرسم / یه فرشته از بهشتی، که تو سرنوشتمی
تو فقط لیلی باش، دل مجنون با من / گذر از این هفت خان، سخت و آسون با من
لحظههای شادی، همشون مال تو / غم اگه پیدا شد ،تو نترس اون با من
دست تغییرت رو، بده به دست من / رد بشیم از دنیا، برسیم هر جا شد
پاکی این عشقو، آسمون تضمین کرد / دست گرم خورشید، سایهبون ما شد
تو شروع شادی و لحظه ی پایان غمی / نیمهی گم شدهی من، نه زیادی نه کمی
تو نگاهت به تموم آرزوهام میرسم / یه فرشته از بهشتی، که تو سرنوشتمی
دانلود کنید با صدای مجید اخشابی:
AkhshabiLahzehDidar.mp3
- دریافت شده:
1,034
بار
اخیرا در چندین بازه زمانی نوشتنم متوقف شده، و کار به آنجا رسیده که افرادی که سری میزدند به این نوشتههای شبانه و میخواندند نوشتههای این دیوانه را (قرعه فال به نام من دیوانه زدند!) صدایشان درآمده! بعضیها هم دنبال علت میگردند که چرا نمینویسی! راستش خودم هم دیگر به این نتیجه رسیدهام که کم مینویسم! این قدر کم که مثلا ۲۰ آذر بگذرد و من سالگرد آغاز نوشتههای شبانه را گرامی نداشته باشم! ۲۰ آذر ۹۲ نوشتههای شبانه پنج ساله شده است!
دلیلش اما متنوع و پیچیده است! یکیش میتواند شروع زندگی متاهلی باشد و افزایش دغدغهها و حجم کارهای مرتبط با شروع زندگی. یکیش میتواند تغییر محیط کار باشد و شرایط و سبک کار. یکیش میتواند نداشتن انگیزه باشد به واسطه نگرفتن کامنت و درگیر نشدن خوانندگان در مبحث و هزار تا دلیل دیگر هم میتواند داشته باشد از جمله بی همتی من که به نظر خودم بعد از دوره آموزشی کم کم دارد در من نهادینه میشود!
بگذریم از همهی اینها. یک مساله هم هست و آن سبک نوشتن من است. من مثل خیلی ها اهل کپی کردن نیستم و اگر از نوشته هایی که در آنها شعر یا آهنگی به اشتراک گذاشته شده بگذریم، هر نوشتهام ممکن است چندین ساعت طول بکشد تا حاضر بشود و سپس منتشر، اما اخیرا کمتر پیش میآید که من چند ساعت پشت سر هم بیکار باشم و … . گاهی فکر میکنم شاید بشود به سبک دیگری رو آورد و ساده تر نوشت، ولی فعلا که نشده!
سعی میکنم باز بنویسم، اما ظاهرا نمیشود قول داد، شاید شد، شاید هم نشد …