چه قیاس قشنگی. آفرین.

توی این استدلال تکراری که اروپا با حجاب ها رو به دانشگاه راه نمیده پس ما هم بی حجاب ها رو راه نمیدیم و اونا نباید اعتراض کنن، یه اشتباه بزرگ خوابیده که معمولا بهش توجه نمی کنن و شما هم توی این نوشته خودتون بهش توجه نکردید. متاسفانه این مسئله به شکل نخ نما شده ای داره از زبون ایرانی ها تکرار می‌شه که نشان دهنده ضعف اندیشه در بین ما است.
ما اروپا رو برای کاری که می‌کنه تقبیح می‌کنیم (مسلما شما معتقد نیستید که اونا کار خوبی می کنن که با حجاب رو راه نمیدن به دانشگاه و غیره)‌ اما خودمون رو برای انجام همون کار تشویق می‌کنیم ( شما تشویق می‌کنید که دولت بی حجاب ها رو به دانشگاه راه نده)‌ اتفاقا استفاده از مثال کشورهایی مثل فرانسه استدلال بر ضد اندیشه خودتونه. باید با خودمون صادق باشیم. راه دادن یا ندادن یک فرد به مثلا دانشگاه به خاطر داشتن یا نداشتن حجاب کار خوبی نیست. کاری که دیگرانی که بی طرفانه نگاه می‌کنن از او خوششون نمیاد. همون طور که ما وقتی به فرانسه یا مثلا یه زمانی ترکیه نگاه می‌کردیم از این کار بدمون میومد. دلیل این انزجار هم یک آموزه اخلاقی و عقلانیه که به ما میگه کسی رو به خاطر لباسش نباید از خدمات دولتی یا اجتماعی ( که مال همه است ) محروم کرد. عیب نداره اگر گروهی از همفکران مجمعی رو تشکیل بدن و افراد بی حجاب یا با حجاب رو توش راه ندن. بعد مثلا از پول خودشون توی این مجتمع به همه غذا بدن و به بی حجاب ها ندن با خدمات دیگری رو ارائه کنن و بی حجاب ها رو راه ندن. اما برای چیزهایی که مال همه یک ملته ( مثل اماکن عمومی و خیابان و دانشگاه و اداره) به سختی میشه حکم کرد که محرومیت افراد به خاطر اینکه لباسی رو می‌پوشن یا نمی‌پوشن درسته یا نه.
مطمئن باشید دیگران هم حق دارن که به ما خرده بگیرن که چرا زنان رو توی خیابون به خاطر موی سر یا لباسشون دستگیر می‌کنیم و میترسونیم. مطمئن باشید شما هم اگر همین کار رو توی اروپا با با حجاب ها می کردند ناراحت می‌شدید و حق هم داشتید.
لباس در عین حال که یک جنبه عمومی داره، امری شخصیه و نمیشه به راحتی درباره اش سخن گفت. نباید همه چیز رو به جنبه عمومی لباس محدود کنیم و یادمون بره که این یه بخشی از حریم خصوصی آدم ها است. حریمی که خدا هم دوست نداره مورد تجاوز قرار بگیره.
به امید روزی که ما دین داران سعی کنیم به جای وادار کردن دیگران به رعایت احکام دینی، زیبایی های دین داری رو با پایبندی خودمون به دین و بخصوص اخلاق دینی که مهمتر از ظواهر دینی است به دیگران یاد بدیم. یادمون نره ما برای حجاب داشتن یا گناه نکردن از خدا پاداش می‌گیریم و برای خدا با حجابیم. نباید تصویر آدم‌های عقده‌ای رو از خودمون نشون بدیم که چون خودشون چیزی رو ندارن دوست دارن همه رو ازش محروم کنن.
خوش و سلامت باشید

برای این نوشته دو نظر است. یک نوشته برای خود نویسنده و یا نوشته‌ای با هدف تأثیرگذاری بر خواننده و یا هر دو!!!.
در هر صورت تفکر ناجالبی را نشان می‌دهد. جای جای نوشته قابل نقد است که البته در شرایط یک دیدگاه کوچک قابل بیان نیست. مثلاً
تفکر کپی‌برداری از دیگران بدون فهمیدن اصل موضوع اینجا هم هست. یک روز می‌گوییم چوه بقیه هسته‌ای دارن ما هم می‌خواییم یا بیقه آپلو هوا می‌کنن ما هم بکنیم و اینجا گفته شده چون بقیه حجاب‌دار را بیرون می‌کنن از دانشگاههاشان ما هم بدحجابها را می‌توانیم بیرون کنیم و این به آن در! و این یعنی آخر استدلال.
این اطمینان شما هم در جمله آخر نوشته‌تان که آزادی بی‌حجابی امنیت را پایین می‌آورد آخر نتیجه‌گیری است!. حجاب اجباری و کشف حجاب اجباری مخل امنیت است یا مختاربودن هر فرد به داشتن یا نداشتن حجاب؟!!!
و یا شما دم از شخصی‌بودن دین در محیط خصوصی فرد می‌زنید. آیا از نقض‌نشدن حریم دینی و غیردینی و شخصی و غیرشخصی افراد در جامعه ما توسط آنان که سنگشان را به سینه می‌زنید و عکس‌شان در وبلاگتان نمایان است اطمینان دارید؟
مقایسه یک قانون راهنمایی و رانندگی مانند کنترل سرعت نیسان آبی با آزادی حجاب یا از کج‌فهمی نویسنده است یا از زیادفهمی و عمدی‌بودن این مقایسه!!!!
تاریخ نوشته به تیرماه برمی‌گردد و الان آبان‌ماه است و حوادث اسیدپاشی شهر محل سکونت شما در صدر اخبار. اگر بخواهیم پلیسی فکر کنیم احتمالن شما با اسیدپاش‌ها ی ارتباطاتی دارین!!!!!